یا فارس الحجاز ادرکنی

  • خانه 

آزاد یا برده

05 آذر 1402 توسط حَوراء

​بسم الله

زن مظهر زیبایی و لطافت است و نمایش این زیبایی در ذات اوست.

بر اساس حکمت خداوند عده ای به زن محرم می شوند تا او همانطور در جامعه خود را از نمایش زیبایی دور میکند بتواند در بستر خانواده به نیازش پاسخ دهد.
در تمام کشورها زنان عفیف و اصیل پوشیده هستند و تمام ادیان به پوشش بانوان اشاره دارند.
قانون پوشش در بین خانواده های سلطنتی بسیار سخت اجرا میشد و در ایران باستان زنان اصیل و مرفه حجاب داشتند و کنیزان و بردگان خیر.

چون انان را ابزار لذت و کامجویی مردان می دانستند و نیازی به رعایت حجاب از جانب انان نمی دیدند.
ملکه انگلیس به زنان خانواده سلطنتی اجازه استفاده از دامن کوتاه، لاک رنگ تند، ارایش غلیظ، نپوشیدن جوراب، دراوردن کت در مجالس را نمی داد.

حتی در گذشته زنان ملزم به استفاده از کلاه بدوند که بعدها قانون تغییر کرد.
در ایران باستان تنپوشها بلند بودند و نمایش بدن بی شرمی و لباس تنگ و چسبان نوعی توهین و بی تمدنی بود و حتی زنان شوهردار روبند استفاده میکردند.

همچنین از پوششی روسری مانند بر روی موهای خود استفاده می کردند و در تخت های پرده دار بیرون می امدند و با مردها اختلاط نمی کردند.
حجاب انقدر اهمیت دارد که ویل دورانت در کتابش مینویسد حجاب از ایران به سایر ملل منتقل شده است.
در قران کریم برهنگی انقدر زشت است که نوعی کیفر است نه نشانه کمال و تمدن.

پوشش دارای کرامت است و نوعی ارزش، چون مطابق با فطرت ادمی است هر چند با ساده ترین وسیله باشد.
#به_قلم_خودم 

#سوره_اعراف_ایه _۲۲

 نظر دهید »

برای حضرت مادر

05 آذر 1402 توسط حَوراء

بسم الله

دل درد اذیتم می کرد هرچه درمان خانگی می کردم افاقه نمی کرد برای خرید بیرون رفته بودم که خانم مغازه دار گفت:«چیه به نظر ناراحتی»

گفتم:«چند وقتی است معده درد اذیتم می کند»

خندید و گفت: «مطمئنی معده درده» گفتم: « آره پس چیه؟»

گفت: « باردار نیستی؟»

به فکر فرو رفتم دفعه قبل هم معده ام اذیت می کرد اما مثل الان نبود تهوع صبحگاهی و… . 

نه هیچ کدام از حالاتم مثل الان نبود، نه باردار نیستم.

ایام شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها بود رادیو داشت سخنرانی دکتر علی شریعتی را پخش می کرد.
*نه، اینها همه هست واین همه فاطمه نیست*

*فاطمه، فاطمه است*
در دلم آرزو کردم اگر باز هم دختردار شوم اسمش را میگذارم *فاطمه*

چند وقتی گذشته بود هرکس از اطرافیان مرا می دید احتمال بارداری می داد با آزمایش پزشک مشخص شد، باردارم.

حالا که دیگر مطمئن بودم باردارم هرکس نسخه ای تجویز می کرد که چکار کنم فرزندم پسر باشد.

گاهی دلم می خواست فریاد بزنم مگر شما مسلمان نیستید

مگر نمی دانید انسان ها با تقوا بالاتر می روند نه با جنسیت

مگر نسل پیامبر خاتم صل الله علیه وآله وسلم از دخترشان نیست.
اما مادر چند دختر در قومی پسردوست نمی تواند فکری که دین، تحصیلات حتی عصر ارتباطات عوض نکرده، تغییر دهد؛

چون خودشان نمی‌خواهند.

حالاتم با بارداری پیشین فرق می کرد خودم تصور می‌کردم فرزندم پسر است اما دلم برای خانه ام یک فاطمه می خواست.

وقتی ماما فرزندم در آغوشم گذاشت گفت:« دختر داری؟»

با همه وجودم لبخندزدم بچه را بغلم داد و رفت نایستاد تا بگویم اما فاطمه ندارم.

بر زبانم جاری نمیشد اما توی دلم فاطمه صدایش میزدم

دخترها و خانواده شوهرم جمع شده بودند تا اسم دخترم را انتخاب کنند آنقدر سر اسم مشاجره کردند تا تصمیم گرفتند قرعه کشی کنند هرکس اسمی پیشنهاد میداد روی تکه ای کاغذ می نوشتند

حتی نظرم را نمی پرسیدند من هم در سکوت تماشا می‌کردم

قرعه که در آمد و همه موافقت کردند خواهر شوهرم گفت: «زندادش چرا هیچی نمیگی؟ خوبه این اسم»

نمیدانم این قدرت از کجا امد اما گفتم: « من اسمش را وقتی توی شکمم بود *فاطمه* گذاشتم.»

خانم جان نامش را من *فاطمه* گذاشتم اما *فاطمه شدنش* با شما.

#سبک_زندگی_فاطمی

#نامگذاری

#تربیت_اسلامی

 نظر دهید »

لرزش

05 آذر 1402 توسط حَوراء

​بسم الله 
لوستر تکان می خورد استکان چای روی میز می‌لرزد
صدا از شیشه‌ها و پنجره بلند شده است
بچه‌ها ترسیده اند خودم هم.
اگر ترسم را نشان بدهم واویلا می‌شود دست‌هایم را برایشان باز می‌کنم و می‌گویم: « بیابید بغلم، نترسید چیزی نیست.»
در آغوشم دیگر هراسی ندارند من هم خودم را به آغوش خدا می سپارم.
آرام شروع می‌کنم سوره زلزال را می‌خوانم نگاهشان به من است.
و من چشم می‌بندم به رویشان
در دلم میگویم خدایا من از خشمت به رحمتت پناه آوردم .
آرامش مثل حصار محکم مرا در بر میگیرد.
براستی هرکس از خدا بترسد دیگر از چیزی نمیترسد.
#به_قلم_خودم

     نظر دهید »

    شور عشق

    08 اردیبهشت 1401 توسط حَوراء

    بسم الله النور
    امین آسمانها، مهربان زمینیان، شنوای راز آفرینش، بینای رازدار.
    من به فدای چشمان خندان و لبهای متبسمت عزیز من عزیز خدا عزیز بوتراب عزیز ام ابیها چه شگفت! وجود من کجا ونام و رسمت کجا
    قلم عِطر اگین می کنم از نامت تا وجودم بویت را بگیرد و فکرم منور شود از نورت شاید ضمیرم روشن شود و الله جل جلاله گوشه چشمی نصیبم کند.
    خواستم بگویم دوستت دارم وچه سعادتمندم که معبودم محبوبی چون تو دارد.
    خواستم بگویم با همین ژرفای نشناختنت و وسعت جهلم دوستت دارم چه رسد به شناخت ودانایی.
    #به_قلم_خودم
    #شوق_تو
    #رسول_اخرین_دوستت_دارم
    #الحمد_لله_ربّ_العالمین

     1 نظر

    مسجدالاقصی

    08 اردیبهشت 1401 توسط حَوراء

    بسم الله
    اری روزی در جایگاه معراج تو ای رسول آخرین همه مسلمانان با هم نماز می گزارند.
    #روز_قدس
    #فاطمه_تیرانداز

     نظر دهید »
    خرداد 1404
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
              1 2
    3 4 5 6 7 8 9
    10 11 12 13 14 15 16
    17 18 19 20 21 22 23
    24 25 26 27 28 29 30
    31            

    یا فارس الحجاز ادرکنی

    جستجو

    موضوعات

    • همه
    • بدون موضوع

    فیدهای XML

    • RSS 2.0: مطالب, نظرات
    • Atom: مطالب, نظرات
    • RDF: مطالب, نظرات
    • RSS 0.92: مطالب, نظرات
    • _sitemap: مطالب, نظرات
    RSS چیست؟
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس